در حال بارگذاری ...
علیرضا کوشک جلالی در گفتگو با درگاه تئاتر چهارمحال و بختیاری

فاصله مردم با تئاتردر ایران خیلی بیشتر شده و تئاتر دارد به سمت دو قطبی بودن پیش می رود

علیرضا کوشک جلالی کارگردان مطرح ایرانی در گفتگو با تئاتر چهارمحال و بختیاری در شهرکرد گفت: فاصله مردم با تئاترخیلی بیشتر شده و تئاتر دارد به سمت دو قطبی بودن پیش می رود یا مخصوص پست مدرن ها و سوپر روشنفکر ها است و یا نمایش های بی محتوای و کم ارزشی است قصدشان فقط خنداندن و سرگرم کردن "مشتری" است. و این دره ای است وحشتناک که جامعه را در خود می بلعد.

به گزارش تئاتر چهارمحال و بختیاری، علیرضا کوشک جلالی گفت: من چند سال پیش در آلمان جایزه ی تئاتر مردمی را برای نمایش «پا برهنه،لخت،قلبی در مشت با کاروان سوخته» دریافت کردم  که بیش از 670  اجرا  در سراسر جهان رفته  است که سعی می کند با تمام اقشار مردم و نسل های مختلف ارتباط برقرار کند نه فقط با بخش فرهیخته،  چون مسئولین کشورهای اروپایی دغدغه شان ترویج فرهنگ در بین طبقات و اقشار مختلف کشورشان است. بنا براین سعی دارند تئاتر یا فیلمی را عرضه کنند که مردم عامی هم طرف آن ها بروند و به گفته برشت مردم در درجه اول برای تفریح کردن به تئاتر می روند و اگر در حین نمایش، خوراک فرهنگی مناسب هم به آن ها هم داده شود، بسیار عالی است. نگاهی به اکثر آثار برشت، مولیر، شکسپیر، اوریپید، نیل سایمون، یاسمینا رضا... بیاندازید، همگی چنین خصوصیاتی دارند.

به گزارش درگاه تئاتر چهارمحال و بختیاری، علیرضا کوشک جلالی در حاشیه ی کارگاه بازیگری و کارگردانی در شهرکرد درباره این کارگاه افزود: کارگاه بازیگری و کارگردانی خلاق در شهرکرد موتوری بود برای کشف استعدادهای ناب. من شاهد انرژی هایی بودم که به دلیل کمبود امکانات در بستر خوبی جریان پیدا نمی کنند وآرام آرام  بخشی از آن ها از بین خواهند رفت که این خیلی دردناک است .

جلالی گفت:هنرمندان استان چهارمحال و بختیاری چه در زمینه کارگردانی، نویسندگی، بازیگری و ... پر از شور و استعداد هستند، از جوان های تازه کار تا پیشکسوتان و  کسانی که سالهاست تئاتر کار می کنند. این هنرمندان علاقه مند هستند جدیدترین متدهای تئاتر را بیاموزند و با شور و عشق زیاد این مهم را دریافت می کنند که این همه علاقه و شور از طرفی باعث خوشحالی است  و از طرفی ناراحت می شوم وقتی می بینم تقریبن همگی برای شکوفا شدن استعدادهای شان، قصد دارند که به مرکز بیایند. چرا نباید تئاتر ایران به مانند تئاتر اروپا باشد. در آن جا نیازی نیست که هنرمندان برای مطرح شدن، حتمن به پایتخت بیایند تا پیشرفت کنند. یک هنرمند تئاتر در هر نقطه ی کشور فعالیت حرفه ای خود را انجام می دهد. در ایران متاسفانه بیش از 70 تا 80  درصد امکانات برای تئاتر کار کردن در تهران است و این باعث ناراحتی و تاسف است.

این مدرس تئاتر درباره ی  روند کارگاه در شهرکرد و موانع و مشکلات آن اظهار داشت: در شهرستانها چون امکانات محدودی وجود دارد  همه قصد شرکت در کارگاه را دارند،  از کسی که تا حالا کار تئاتر نکرده و کسی که سال هاست تئاتر کار می کند. و من باید طوری کلاس ها را برگزار کنم که همه در هر سطحی استفاده بهینه کنند که این کار را سخت خواهد کرد ولی خوشبختانه بداهه در کارگاه  های من زیاد است و باعث شده مشکلی از این لحاظ نداشته باشم.  امکانات سخت افزاری در این کارگاه به همت انجمن هنرهای نمایشی استان چهارمحال و بختیاری نسبتا خوب بود که باعث شد در این کارگاه به آن هدفی که قصد رسیدن به آن را داشتیم، برسیم.

این کارگردان مطرح کشور درباره مهمترین مشکل تئاتر در استان چهارمحال و بختیاری گفت: مهمترین مسئله برای پیشرفت، عدم امکانات مادی، مسئله آموزش و دور بودن از جدیدترین متدهای آموزشی در این شهر بیداد می کند. حداقل باید یک آرشیوی وجود داشته باشد تا تئاتر شهرکرد با تئاتر های روز دنیا و متد های جدید آموزشی ارتباط داشته باشند.

وی گفت : یکی از دلایل پیشرفت سینما در ایران، دیدن بهترین آثار سینمایی جهان است، که تاثیر زیادی در سلیقه کارگردانان جوان ایرانی دارد. ما بهترین فیلم های دنیا را می بینیم ولی متاسفانه جدیدترین و بهترین تئاتر های دنیا را نمی بینیم و با جدیدترین متدهای تئاتر دنیا آشنا نمی شویم.

کوشک جلالی افزود: دور بودن کارگردان ها،بازیگران و هنرجویان در استان چهارمحال و بختیاری  از کار عملی یکی از بزرگترین معضلات است که این نه فقط در چهارمحال اینگونه است بلکه در تمام شهرستان های ایران یا حتی خود تهران دیده می شود.

کوشک جلالی درباره استفاده از فرهنگ بومی چهارمحال و بختیاری در اثری که در استان کار می کند گفت : در نمایشی که کار کرده ام سعی داشته ام از امکان این که بازیگرم بختیاری است استفاده کنم و خصوصیات قومی مثبتی که در فرهنگ بومی این منطقه است را استفاده کنم و در دو شخصیت سرباز این نمایش مورد استفاده قرار دهم .

این کارگردان ایرانی آلمانی اظهار داشت: بزرگ ترین معضل جامعه ما که آثارش در پدیده های هنری نیز با قدرت عرض اندام می کند، سیطره مونولوگ است. ما به حرف هم گوش نمی دهیم، خود را خدایی می دانیم که هرگز اشتباه نمی کند و همه باید به حرفش گوش دهند. آموزش کلاس های من بیشتر آموزش عملی بود بر روی چگونگی رسیدن به نقش و وظیفه کارگردان و رابطه این دو برای رسیدن به نقش و تکیه بر دیالوگ در کار و روابط اجتماعی،  که ما اصراری بر مونولوگ نداشته باشیم که کارگردان هر چیزی گفت همان شود و خداوند اثر باشد بلکه روی صحنه دیالوگی باشد بین عواملی که در نمایش هستند. بازیگر؛کارگردان،طراح صحنه و ...  البته وظیفه هر کدام مشخص است. من سعی می کنم در کارگاه های آموزشی خودم به این برسم که تئاتر مدرن دنیا بر اساس دیالوگ نهفته است نه بر اساس چیزی که کارگردان دیکته می کند.

به گزارش تئاتر چهارمحال و بختیاری، کارگاه کارگردانی، بازیگری علیرضا کوشک جلالی از 2 آبان در شهرکرد برگزار شده و قرار است در دهه اول آذر ماه اثری با عنوان «جنگ و صلح روبینسون و کروزو» با هنر جویان این کارگاه تولید و اجرا شود.

گفتنی است علیرضا کوشک جلالی برنده جایزه افتخاری تئاتر شهر کلن/آلمان در سال 2016. دارای مدرک درجه یک هنری از وزارت ارشاد. عضو کانون کارگردانان آلمان و ایران است و از سال 1363 در آلمان به عنوان نویسنده و کارگردان مشغول کار است. او بیشتر به زبان آلمانی می نویسد و با هنرپیشگان آلمانی کار می کند. کوشک جلالی برای نمایش نامه "پا برهنه، لخت، قلبی در مشت" (با کاروان سوخته) جایزه نمایش نامه نویسی آلمان را دریافت کرد. (این نمایش بیش از 650 بار در کشورهای آلمان، سوئیس، اوکراین، بورکینا فاسو، روسیه، آمریکا، ایران، ترکیه ...  و در فستیوال‌های بین‌المللی اجرا شده است) در سال 1382،گروه تئاتری «علی جلالی آنسامبل» را در شهر کلن پایه گذاری کرد و هم اکنون مسئول هنری این گروه است. چهار نمایشنامه از او در انتشارات تاتر مونیخ آلمان به چاپ رسیده است.انتشارات قطره» نمایشنامه های «همزاد»، «با کاروان سوخته»، ترجمه نمایشنامه«ژوزف و ماریا»، اثر «تورینی»، ترجمه نمایشنامه «روبینسون کروزو» ،  انتشارات «نمایش» ترجمه نمایشنامه «پستچی پابلو نرودا» و نمایش «هابیل و قابیل»، انتشارات افراز ترجمه «خدای کشتار» اثر یاسمینا رضا و ترجمه آثار و تحقیق در مورد "کارل والنتین" و "لوریو" به نام "هنر خوب و قشنگه فقط یه کم درد داره"، "جنون محض" اثر مایکل فراین، "عروسی خرده بورژواها"، "گدا و سگ مرده"، "آن که گفت آری، آن که گفت نه" اثر برتولد برشت،  ترجمه "پوزه چرمی" اثر هلموت کراوزه و انتشارات مهر نوروز دو دفتر شعر و یک قصه، نمایشنامه رکسانا و  ترجمه نمایشنامه های "بانوی آوازه خوان" اثر وجدی معووض و "نام آدولف. چی" اثر ماتیو دلاپورته و الکساندر دلاپاتیر را روانه بازار کتاب کرده اند.در سال 1389 یک تله تاتر 60 قسمتی طنز، که بر اساس آثار «کارل والنتین» و « لوریو» تنظیم کرده بود را برای تلویزیون ایران تولید کرد.او تاکنون بیش از 43 نمایش در آلمان و 15 نمایش در ایران به روی صحنه برده و جوایز زیادی در زمینه کارگردانی و نویسندگی در فستیوال های تاتری بین المللی کسب کرده است.گروه تاتر آلمانیش، برای اجرای نمایش های مسخ (کافکا)، با کاروان سوخته (کوشک جلالی)، پوزه چرمی (کراوزه)، سوسیس با گازخردل (کوشک جلالی) و جاده (فلینی) به جشنواره تاتر فجر دعوت شده است. از آثار به اجرا در آمده این کارگردان در ایران، می توان به مسخ، پستچی پابلو نرودا (اجراهای تحسین شده در جشنواره تاتر فجر، سال 78)، بازرس، موسیو ابراهیم و گل های قرآن (بهترین اجرا در سال 1386، از طرف انجمن منتقدان خانه تئاتر)، راهزنان (این اجرا در سال 1392 به یکی از معتبرترین فستیوال های بین المللی آلمان -فستیوال شیلر- دعوت شد و با استقبال کم نظیری رو به رو گشت)، خدای کشتار (پر فروشترین اجرای سال 91)، روبینسون کروزو (بهترین اجرا در چهارچوب جشنواره فجر، استان خراسان رضوی، اجرا در فسیوال های بین المللی آلمان- کلن و مانهایم-، ترکیه، بوسنی هرزگوین و قزاقستان)... اشاره کرد.همچنین پنج اثر از کوشک جلالی با نام های پستچی پابلو نرودا، پوزه چرمی، با کاروان سوخته، "محاصره شمال شرقی"، من نفرت نمی ورزم" در سال های اخیر در زمره نامزدهای بهترین اجراهای کشور آلمان بوده اند. در سال 1387 برای اولین بار، به عنوان کارگردان اپرا، در شهر دورتموند، یک اپرا مخصوص کودکان را به صحنه برد. در چند سال اخیر توجه مخصوصی به تاتر شهرستان ها داشته حاصل کارهای اخیرش در شهرستان ها: چندین کارگاه آموزشی بازیگری-کارگردانی (در تبریز، کرج، رشت، کاشان، کرمان، اهواز، آمل، یاسوج، بندر لنگه، گرگان، رشت، شیراز، اردبیل، خرم آباد، لنگرود، نوشهر، بندر دیر/بوشهر) و اجرای 10 نمایش بوده است (روبینسون و کروزو و خدای کشتار در تبریز - پستچی پابلو نرودا در کاشان، خدای کشتار در کرمان، رعنا در لنگرود، خدای کشتار، پابرهنه، لخت، قلبی در مشت و روبینسون و کروزو در رشت، بندر انزلی، لنگرود، رومئو و ژولیت و موسیو ابراهیم در بندر دیر/بوشهر).  درسال 2014 انتشارات "گوته/حافظ" شهر بن، نمایش نامه "دیسکو ترور یا رقص در بهشت" را به زبان آلمانی روانه بازار کتاب کرد.

 




نظرات کاربران