تئاتر، بازی یا درمان؟
نگاهی بر اثربخشی نمایش درمانی در برنامه های آموزشی و درمانی کودکان استثنایی
فائزه علی اکبری؛ دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی کودکان با نیازهای خاص.
شنیدن، دیدن، اندیشیدن و گاه سخن گفتن و حرکت، دریچه هایی است که تئاتر با گشودن آن ها به درون مخاطب خود راه می-یابد، عواطف و منطق او را به چالش می کشد و حتی تغییر می دهد.
شنیدن، دیدن، اندیشیدن و گاه سخن گفتن و حرکت، دریچههایی است که تئاتر با گشودن آنها به درون مخاطب خود راه مییابد، عواطف و منطق او را به چالش میکشد و حتی تغییر میدهد. این قدرت اثرگذاری امکانی است که آن را از هنرِ صرف بودن، به یک ابزار کارامد در هدایت جامعه بدل کرده؛ ابزاری که در دست معلمان و روانشناسان نیز به خوبی کارایی خود را نشان دادهاست. در میان گروههای گوناگون مخاطبها، کودکان پاسخگویی بسیار خوبی در برابر روشهای آموزشی، تربیتی و درمانی نمایشمحور نشان میدهند. در آن میان نیز "کودکان دارای نیازهای خاص" یکی از گروههای هدف قابل توجه مداخلات روانشناختی به کمک نمایش هستند؛ موضوعی که در این یادداشت گذری بر آن خواهیم داشت.
نخست برای درک چرایی این اثرپذیری مثبت کودکان میتوان نقش "بازیهای وانمودی" را در روند رشد آنها یادآور شد. کودکان بطور طبیعی در این نوع بازیها دنیای خیالی خود را در واقعیت نشان میدهند؛ آنها ابزارهای سادهی پیرامون خود را به جای وسایل و شخصیتهای مختلف به کار میگیرند و به ایفای نقش میپردازند؛ ساختاری مشابه آنچه در تئاتر پیش گرفته میشود. از این گذشته، بطور کلی در آموزش و تربیت کودک، روشهای چندجانبه موثرتر اند. منظور مداخلهای است که محرک حواس مختلف او باشد، همزمان چند مهارت اساسی او را مورد هدف قرار دهد و مهمتر آن که با مشارکت دادن کودک سبب لذت و شادی او شود.
اما در مسیر آموزش و درمان کودکان استثنایی، خلاقیت و به کار گیری و ترکیب منعطفانهی روشهای مختلف اهمیت بیشتری پیدا میکند. چرا که ما با تنوع بالایی از افرادی روبرو هستیم که علاوه بر نیازهای متداول همهی کودکان، خصوصیات و نیازهای ویژهای نیز دارند. البته گفتنی است که عنوان کودکان استثنایی شامل گروههای گوناگونی میشود: کودکان تیزهوش، کودکان دارای ناتوانی هوشی (گاه از اصطلاح منسوخ شدهی عقبماندهی ذهنی استفاده میشود)، نقایص حسی مانند نابینایی و ناشنوایی، اختلالات عصبی-رشدی مانند بیشفعالی و اوتیسم، مشکلات جسمی-حرکتی، اختلالات عاطفی-رفتاری و... درون هر یک از این طبقات نیز ناهمگونی بسیار دیده میشود که ملزومات تربیتی و درمانی پیچیدهای را به دنبال میآورد.
سالهاست که روانشناسان شاخهی کودکان استثنایی به سمت استفاده از "نمایش درمانی" به عنوان روشی چندبعدی در درمان مشکلات و اختلالات دوران کودکی و نوجوانی روی آوردهاند. بر اساس تعریف انجمن نمایشدرمانگران بریتانیا، نمایشدرمانی استفادهی هدفمند از فرایندها و تولیدهای نمایش تئاتری برای رسیدن به هدفهای خاص درمانی از قبیل رهایی از نشانههای بیمارگونه، یکپارچگی حسی و عاطفی و رشد فردی است. این شیوه یکی از روشهای خلاق هنردرمانی است که ایفای نقش، داستان، بداهه گویی و دیگر فنون تئاتر و نظریهها و روشهای درمانگری را با هم ترکیب میکند. نتیجهی این عمل فرایندی است که ظرفیت کودکان را برای بازی کردن و استفاده از بازی برای دسترسی به احساسات و بروز آنها، رسیدن به بینش و رشد شناختی افزایش میدهد.
کوتاه سخن آن که بر اساس پژوهشهای بسیار، کاربرد نمایشدرمانی در چند زمینهی اصلی آموزش و درمان کودکان با نیازهای خاص تایید شده است؛ در رفع نقایص یا بهبود مهارتهای هیجانی، اجتماعی و شناختی؛ که در ادامه هر یک بطور اجمالی بیان خواهد شد.
زمانی که کودک در فضای بازیگونهی نمایش قرار میگیرد، بسیاری از عواطف خود را در عمل بروز میدهد. ترسها، تعارضات، شرم، محرومیتهای عاطفی، امیال سرکوب شده و بسیاری احساسات دیگر که معمولا کودک آنها را به زبان نمیآورد، در خلال فعالیتهای نمایشی با همسالان قابل مشاهده و ردیابی است. کودک یا بصورت مستقیم همان احساس را نشان میدهد یا برعکس؛ مثلا کودکی که در جراتورزی و تصمیمگیری مستقلانه دچار ضعف است، نقش شیر را در نمایش انتخاب میکند. از این راه میتوان ارزیابی نسبتا قابل استنادی از خلاها و نیازهای کودک انجام داد و بدین ترتیب بسیاری از ناسازگاریهای رفتاری یا حتی تحصیلی او را رمزگشایی کرد؛ و به طبع به پالایش هیجانی و رهایی از رنجهای عاطفی رسید. از سوی دیگر نمایش، یک روش آموزشی و درمانی غیرمستقیم و دلخواه کودکان است که به کمک آن میتوان مهارتهایی مانند بروز سازگارانهی هیجانات، مدیریت خشم و درک و همدلی با عواطف دیگران را به آنان آموخت.
همواره یکی از محورهای آموزش و تربیت کودکان استثنایی، مهارتهای اجتماعی و رفتارهای سازشی است؛ هدفی که به خوبی با تئاتر درمانی قابل دستیابی است. در برنامههای تغییر و اصلاح رفتار مبتنی بر نمایش، کودکان در موقعیتهای شبیهسازی شدهی زندگی روزمره قرار میگیرند و مجموعهی گستردهای از مهارتهای پایهای اجتماعی یا جزئی مهم در تعاملات را تمرین میکنند؛ مانند صبوری و رعایت نوبت، ژستها و زبان بدن، برقراری ارتباط چشمی، به موقع صحبت کردن، همکاری، آغازگر بودن در روابط، واکنشدهی متناسب، غذا خوردن، لباس پوشیدن و بسیاری موارد دیگر مرتبط با سازگاری اجتماعی که لازمهی رشد طبیعی و جبران نقایص یک کودک با نیازهای خاص است. بدین ترتیب افزودن تئاتردرمانی به برنامههای مداخلهای این کودکان، میتواند آنها را به خزانهی رفتاری سرشاری مجهز سازد.
تقویت مهارتهای کلامی، بارزترین تاثیر شناختی تئاتردرمانی است. گسترش خزانهی لغات، درک زبان و اصلاح مشکلات گفتاری مانند ادای صحیح کلمات، از جمله اثربخشیهای نمایش بر فهم و کاربرد زبان در شرکتکنندگان است. گذشته از این نمایش درمانی میتواند در افزایش قدرت تحلیل، حل مسئله، تصمیم گیری، بازداری پاسخ، ارتقاع بینش درمورد مسائل حال و گذشته، فرصت برای ایجاد خودپنداره و عزت نفس و بهبود توجه در کودکان استثنایی موثر باشد؛ ابزارهای شناختی که هر کودکی برای رشد همهجانبه به آنها نیازمند است.
به هر روی قرار گرفتن در فضای امن و جذاب نمایش، خواه در کلاس درس یا در اتاق درمانگر، خواه بطور منسجم و مداوم یا مقطعی، خواه در نمایشهای ساختارمند یا خلاقانه و بداهه، خواه بدون تجهیزات و یا با استفاده از عروسکها، ماسکها و ابزارهای تئاتر، با عینی کردن بسیاری از مفاهیم و موقعیتها و ارائهی محرکهای متنوع به کودکان استثنایی، شرایط یادگیری و تغییر رفتار را برای آنان فراهم میکند. یادگیریها و تغییراتی که مسلما دیرپاتر از آموختههای آموزش رسمی سنتی هستند.