در حال بارگذاری ...
عکاسی در تئاتر

معیارهایی برای عکاسی در تئاتر

هنر تئاتر دارای امکانات هنر سینما در ثبت تولید یک اثر هنری کامل و تمام شده نیست.یک اجرای نمایشی در صحنه، از نخستین شب اجراء و تا پایان آن، از پویایی برخوردار است که ثبت تمامی آنها امکان پذیر نیست.

دکتر کمال الدین شفعیی، هنر تئاتر دارای امکانات هنر سینما در ثبت تولید یک اثر هنری کامل و تمام شده نیست. یک اجرای نمایشی در صحنه، از نخستین شب اجرا و تا پایان آن، از پویایی برخوردار است که ثبت تمامی آن‌ها امکان پذیر نیست.

 بازیگر تئاتر می‌کوشد تا هرچه بیشتر بر غنای کارش بیافزاید. او در جریان اجراها به کشف نکات و مسائلی دست می‌یابد که در رنگ آمیزی و پرداخت استتیکی شخصیت نمایشنامه و ارائه آن در جهتی که منظور و نظر کارگردان بوده است، به او یاری می رساند.

از سوی دیگر چه بسا پیش آمده کارگردان در جریان اجرای عمومی بر کمی‌ها و کاستی‌های کارش پی برده و دست به تجدید نظرهای اساسی نیز زده است. از این رو نمی‌توان به طور مداوم، این سیر تکاملی را در تئاتر ثبت و ضبط کرد. «اروین پیسکاتور»کارگردان نامدار جهان و بنیانگزار تئاتر سیاسی –هنر تئاتر را فراتر از دیگر هنرها می‌داند و برآن است که از این هنر «هیچ چیز، جز چند عکس نا کافی و چند خاطره نارسا» باقی نمی‌ماند.

بنا براین چگونه می‌توان از محدوده‌ی این«چند عکس نا کافی» گذشت وکاری کرد که عکس های تائتری همراه با کلام، رویدادهای اجرائی، تجربه آزمایی ها، جست وجوها وکشف های نوین تائتری را بازتاب دهند؟ از این گذشته، در جریان آماده سازی یک اثر نمایشی کار عکاس تئاتر چیست، حدود وظایف او تا کجا دامن می گستراند و در امر اجراء چه نقشی برعهده دارد؟ این ها مسائلی هستند که پژوهنده می کوشد تا در حد توانایی هایش به بخش هایی از آن ها بپردازد و به پرسش های  بالا نیز پاسخ گوید و امیدوار است که زمینه تازه ای فراهم گردد که در این مورد بحث های گسترده و کارسازی بین عکاسان و نمایشگران کشور ماپیش آید.

عکاسی در تئاتر از جمله مسائلی بوده و هست که نمایشگران از دیر باز به آن پرداخته و می‌پردازند و در جست و جوی یافتن معیارهایی برای آن بوده و هستند. از آن جا که در قلمرو هنر تئاتر، هنری نمی تواند با ویژگی‌های خود میدان عمل مستقل داشته باشد، مانند: نقاشی،که دیگر نقاشی نیست، موسیقی،که فقط شباهت ساختاری با موسیقی مرسوم را دارد وغیره-هنر عکاسی نیز در این گسترده نمی تواند دیگر آن ویژگی های معمول و مرسوم خود را  دارا باشد و مجبور است تابع قواعد واصول تئاتری باقی بماند و از این چهارچوب نگذرد.

 اگر چه از نظر به کار گیری ابزار و وسایل تکنیکی،بادیگر وانواع عکاسی به ظاهر تفاوتی ندارد،اما از نظر محصول کار کاملا با آن متفاوت است و از مقولات علم تئاتر به شمار می رود. اکنون جای آن است که نخست به مقوله عکاس تئاتر وعکاسی در تئاتر پرداخت و همراه با آن انواع عکس‌های تئاتری را مشخص کرد وآن گاه به بررسی ویژگی هایشان دست یابد.

عکس‌های تئاتری را می توان به گونه های زیر تقسیم کرد: 1-عکس های تمرین های نخستین در صحنه؛ 2-عکس های تمرین های نهایی؛ 3-عکس های اجرا های کامل پیش از اجرای عمومی؛ 4-عکس های تبلیغاتی،روزنامه ای ومجله ای؛ 5-عکس های مستند ویژه اجراء؛ 6-عکس های برداشته از تماشاگران.

 1-عکس های  تمرین های نخستین در صحنه:   عکاس حرفه ای تئاتر موظف است از نخستین روز آغاز تمرین نمایشنامه،که کار روخوانی یا اصطلاحا کار دور میز،شروع می‌شود، مانند دیگر اعضای گروه کارگردانی، بازیگران، نمایشنامه نویس (اگر زنده باشد و حضورش ضروری)، طراحان صحنه و لباس وآرایش، نورپرداز، آهنگ ساز و غیره، در جلسات حضور داشته باشد.

تحلیل نمایشنامه از سوی کارگردان و طرح های اولیه اش برای اجرای نمایشنامه،آشنایی با سبک و روش کاری او می‌تواند به عکاس تئاتر برای ثبت لحظه ای موضوع کمک های فراوان بکند.این نکته را نیز باید یادآور شد که عکاس تئاتر بدون آگاهی دقیق و منظم از هنر تئاتر، قادر به آفرینش اثری درخور نخواهد بود.

اوضمن تسلط برحرفه خود،باید با تاریخ تئاتر و سیر تکاملی آن دقیقا آشنایی داشته صحنه را تمام وکمال بشناسد.باید با اصول و قواعد یک اثر دراماتیکی عمیقا آشنا بوده و توانایی تشخیص سبک ها را داشته باشد.از تاریخ پیدایش کارگردانی و تجربه آزمایی های کارگردان ها در زمان های گوناگون باید مطلع باشد.

به سخنی دیگر، او باید خودش را یکی از نمایشگران به شمار آورد، نه یک عکاس حرفه‌ای غیر تئاتری. با دارا بودن چنین شرایطی، عکاس تئاتر به آن درجه از توانمدی می رسد که می تواند مانند دیگر عوامل انسانی در روند تکامل اجرای نمایشی از دخالتی مستقیم و کارساز برخوردار گردد.

آشنایی دقیق و با داستان نمایشنامه، شناخت فضا و شخصیت های  نمایشنامه، به عکاس تئاتر این امکان را می دهد که با عکس هایش کارگردان را در جریان کارهای آفرینش یاری دهد و کمی ها و کاستی های کار را بنمایاند.

بنابراین حضور مداوم عکاس تئاتر در جلسات تمرین،از نخستین روز شکل گیری یک اثر نمایشی تا پایان  مراحل تمرین کاملا ضروری و حتی الزامی است.پس از به انجام رسیدن کار دورمیز،نمایش وارد مرحله دیگری می شود.نخستین تمرین های صحنه ای آغاز می‌گردد.

عکاس تئاتر با حضور خود در تمرین ها، شاهد بازآفرینی آدم های نمایشنامه و شیوه پرداخت کارگردان می شود او درمراحل نخست، فقط بیننده است. تماشا می‌کند و یادداشت بر می‌دارد می پرسد، زوایا را جست وجو می کند. هنوز دوربین خودرا به کار نمی گیرد. گهگاهی با آن صحنه را دید می زند. از گوشه ای به گوشه ی دیگر می رود. با طراحان صحنه و لباس ونور به گفت و گو می نشیند.طرح های ابتدایی را از نظر می گذراند.از کارگردان پیرامون نور و ترکیب رنگ ها می پرسد و چند روزبعد،با اجازه کارگردان،کار اولیه اش را می آغازد.

اکنون دیگر دوربین به کار می افتد.عکس ها آماده می شوند. صحنه هنوز تهی از وسائل ضروری است. نور کامل نیست. بازیگران بدون آرایش ولباس اند. حتی در بعضی ازعکس ها کارگردان را هم در حالات گوناگون به هنگام راهنمایی بازیگران می توان دید.بحث ها در می گیرد. به راستی این عکس ها بیان کننده چه چیزی هستند؟ ثبت عکس ها نمایی ا زآن چه را که در ذهن داشته و قصد عینیت بخشیدن را دارد،به چشم می بیند.

این عکس ها اگرچه ابتدایی، اما مسائل استتیکی تازه ای را در طی جریان تمرین های آغازین مطرح می سازند.از سوی دیگر،به بازیگران هم کمک می کنند.آن ها این فرصت را می یابند تا با دیدن حرکات ثبت شده بدن و حالات  چهره به کمبود ها و نارسایی های خود پی ببرند و در جست وجوی راه های تازه باشند. عکس های تمرین های نخستین  در صحنه، جنبه سندیت بسیار مهمی دارند ثبت دقیق وهنری روند آفرینش یک اثر دراماتیکی در تاریخ ئتاتراز اهمیت ویژه ای برخوردار است.این عکس های سندی به دیگر نمایشگران نیز در جست وجوهای خود در گستره تئاتر یاری های بسیار می رسانند. 2

-عکس های تمرین های نهایی: کارگردان در تمرین های نخستین اسکلت کار اجرایی را برپا می دارد و طرحی از کل را عینیت می بخشد.در تمرین های نهایی،کار به مرحله تثبیت بخشی از طرح ها و اندیشیده های کارگردان،که از مراحل گوناگون جست وجو ها و راه یابی ها گذشته است،وارد می شود.هنوز تا ایجاد بنای کامل ساختمان راه درازی در پیش است.

در تمرین های نهایی دکور،لباس،آرایش چهره(گریم)،نور،صداو دیگر عوامل فنی به کار می آیند و کارگردان برحسب شیوه اجرایی ویژه خود چه بسا که در آن ها تجدید نظر کلی و جزئی می کند.او از دامنه و گستردگی «اتود ها»می کاهد وآن هارا در راستای یافته های پیشین خود محدود و متمرکز می سازد. در طی این دوره از تمرین ها،تمامی عوامل صحنه موازی باهم در حرکت و رد حا ل دگرگونی اساسی و بنیادی هستند.ایجاد توازن،تناسب،هماهنگی بین کلیه عوامل نمایشی در این مرحله از تمرین ها به وضوح دیده می  شود.

در این دوره است که سبک وروش کارگردان در اجرای نمایشنامه بیشتر مشهود می گردد،تمرین های نهایی  دروازه ایست برای ورود به اجرای کامل پیش از نمایش عمومی. در این دوره از تمرین ها،عکاس تئاتر همراه و همسفری است که وظیفه ای بس سنگین تر ازپیش بر عهده دارد.عکس های او در این مرحله باید کوشش های کارگردان،بازیگر،طراح دکور و دکوراتور،طراح لباس و دوزنده لباس،طراح گریم و گریمور،طراح نور و نورپرداز را در ایجاد توازن،تناسب و هماهنگی بین کلیه عوامل نمایشی به هنگام تمرین نهایی ثبت و ضبط کند.

عکس های او در این مرحله چشم تیزبین ونکته سنجی است که از ورای لحظات می گذرد وبه عمق می رسد وپس از کشف ودریافتها،آنها را به تصویر میکشد.در عکس های او کار تمامی عوامل صحنه، چه انسانی وچه فنی،بازتاب می یابد وهر یک از آن عوامل به کمی ها وکاستی های کار خود پی می برندوکوشش برای رفع نقایص و یا تاکید در برجسته کردن بخشهایی از کار آغاز می گردد. ضمنا  عکس های تمرین نهایی باید ویژگی الگوی کاری کارگردان را تا حدود زیادی بازتاب دهند.

 3-عکس های اجرایی کامل پیش از اجرای عمومی: در این دوره از کار،نمایشنامه به شکل منسجم و یک دست اجرائی خود می رسد.کارگردان در راستای جستجوهایش می کوشد تا هرچه بیشتر بر غنای کار بیفزاید در این مرحله شیوه اجرائی،درک ژرف تر محتوای نمایشنامه و پیاده کردن تفهیمی نمایش آن به نفع بارزی مطرح می گردد.کارگردان با دیگر همکاران خود غیر از بازیگران که در صحنه هستند به تماشا می نشیند.اینجا دیگر کار بازیگران بدون وقفه پیش می رود.کمی و کاستی ها یادداشت شده و پس از پایان اجرا به بحث  گذارده می‌شود.

کوشش برای رفع کمبود ها می آغازد. کار عکاس در این دوره مرحله به مرحله است. عکس برداری هر روزی از اجراء و مطرح کردن و نشان دادن عکس ها پیش از آغز اجرا در روز بعد،از وظایف اصلی و اساسی عکاس تئاتر به شمار می رود.

عکس های این مرحله دارای ویژگی های مراحل پیش اند،اما با این تفاوت که این عکس ها خصلت ثبت پایان کار را دارا هستند و پس از اتمام کار کارگردان،تجدید نخواهند شد. عکس های اجرای کامل پیش از اجرای عمومی از ویژگی های کامل الگویی برخوردارند.در این عکس ها سبک اجرائی نمایشنامه و شیوه ی تفکر استتیکی کارگردان دقیقا تجسم می یابند.

عکاس تئاتر در دوره همراهی و همسفری با کارگردان و درک کاملا عمیق سبک و محتوای نمایشنامه،تصاویری می آفریند که نه تنها از نظر هنری دارای ارزش های بسیارند،بلکه راهنمای عمل و کار نمایشگران فراوان در جهان خواهند شد.عکس های الگوئی از یک کارگردان آگاه و صاحب سبک تئاتر،روزنه های تازه ای را برای جویندگان راه های استتیکی نوین در کار تئاتر می گشاید.منظور از الگو،به معنای نسخه برداری بی کم و کاست از کار یک کارگردان نیست،بلکه بیشتر به معنای کارآئی آن در راستای کشف چیز های نو و درخور زمانه و محیط است .اگر از عکس های الگویی تنها در جهت تقلید صرف بهره گیری شود،دیگر نمی توان از آفرینش در کار کارگردانی سخن به میان آورد.اینگونه عکس ها فقط راهنمای عمل اند و عکاس تئاتر با آگاهی کامل بر این امر،می تواند به آفرینش های نوین در هنر تئاتر یاری رساند.

 4-عکس های تبلیغاتی،روزنامه ای و مجله ای: در مورد استفاده های سندی از عکس های تئاتری برای به جویندگان راه های نوین نمایشی،در پیش،در چند جای این پژوهش به تفصیل سخن رفته است.دربارهء این که آیا این عکس ها باید فقط در محدوده بهره گیری تخصصی باقی بمانند،در بخش دیگر همین نوشته به آن پرداخته خواهد شد.اکنون سخن بر سر تعریف و ویژگی عکس های تئاتری تبلیغاتی،روزنامه ای و مجله ای است. عکس های تئاتری روزنامه ای،مجله ای و تبلیغاتی آن عکس هایی هستند که برای جلب توجه و آگاهی عموم به شکل پوستر های فتومونتاژ در جعبه ویترین تماشاخانه نصب می شوند و یا در روزنامه ها و مجلات به چاپ می رسند. بیشتر نمایشگران بر این اعتقاداند که این گونه عکس ها باید بیان کننده دقیق و اساسی موضوع نمایش و شیوه اجرائی آن باشند.اغلب دیده می شود در عکس هایی که در نوع خود به عنوان«شاهکارهای عکاسی»مورد قبول و پسند همگان قرار می گیرند همه چیز می توان دید غیر از موضوع نمایشنامه و کارگردانی ویژه آن که در واقع  باید هدف اصلی تبلیغ درست و همه جانبه برای جلب افکار عمومی برای تماشای یک اثر نمایشی باشد. این عکس های تئاتری بی نشان از تئاتر را عکاس بدون رعایت اصول و قوانین هنر تئاتر آفریده است. او بنا به میل خود نور مورد احتیاج را روی موضوع مورد علاقه خود تنظیم کرده و همان گونه  که خود می خواست،بدون در نظرگرفتن نمایشنامه،از آن عکس برداری کرده است.مثلا در عکس هایش بازیگرانی را می بینیم که پس از یک تمرین طولانی در حال استراحت اند،یا این که حالت خاص و آرتیستیکی را ضمن اجرا از خود نشان می دهند.چهره هایی دوست داشتنی و مهربان،کمی خسته و یا در حال تمرکز و یا سخت هنرمندانه.

همه این ها با تاکید و برجستگی خاصی تصویر می شوند.این عکس ها ممکن است  در نوع خود بی نظیر باشند، ولی عکس هایی هستند خالی و بدون فضای مشخص.بیشتر به درد آلبوم های خصوصی می‌خورند تا تئاتر.

عکس هایی که عکاس آگاهانه نخواهد ویژگی های نمایشنامه و کارگردانی را در آن ها نشان دهد،نمی تواند منعکس کننده واقعیات اجرایی  باشند.این عکس های غیر تئاتری تنها به دلیل آنکه نشانه هایی از تئاتر را باخود دارند و بیشتر آن ها چهره های محجوب و دوست داشتنی از بازیگران مورد علاقه مردم تصویر شده اند،فقط موجب برانگیختن احساسی خاص نسبت به هنرمندی خاص درافکار عمومی می شود. طبیعی است که بازیگران نیز این عکس هارا می پسندند، چون عکاس واقعا از آنان«عالی و بی نظیر عکسبرداری»کرده است.

عکاس غیر تئاتری،که برخوردی ظاهری باهنر تئاتر دارد، بی آنکه توجهی به مجموعه اجرائی نمایش داشته باشد،کار را بر حسب میل و اراده خود انجام می‌دهد. نور را بنا به خواست خود تنظیم می کند.اعتنایی به موضوع نمایشنامه، قصد و نظر کارگردان، سبک و شیوه اجرائی هم ندارد. خود را بی نیاز از این چیزها می بیند. برای برآوردن مقصود خود دست به«بازآفرینی کارگردانی»می زند. خودش را در مقام کارگردان قرار می دهد و از نتیجه کارش هم کاملا راضی است. برای او صحنه نه به عنوان جایی که رویدادی از زندگی بازآفرینی می شود، بلکه تنها به عنوان منطقه شکار موضوع برای عکس برداری مطرح است. برایش صحنه فقط به خاطر اینکه موضوع مورد نظرش را می تواند پیدا کند، اهمیت دارد. از این رو در اندیشه بازتاب رویداد صحنه‌ای نیست، در جست وجوی ایجاد شگفتی و بعدهای موثر هنر عکاسی در بینندگان عکس است.

همین عکس‌ها هنگامی که در روزنامه و مجله ای چاپ شده و یا در ویترین تماشاخانه ای نصب و یا به شکل پوسترهای فتومونتاژی به در و دیوارها چسبانده شوند،کارآیی شان سطحی و جنبه تبلیغاتی آن ها بسیار ناچیز است.

ازآن جا که منظور از عکس های تئاتری تبلیغاتی برای جلب توجه تماشاگر است اگر بیننده عکس‌ها موقع تماشای نمایشنامه مورد نظر هیچ وجه تشابهی بین آن عکس های تبلیغاتی و آن چه در صحنه میگذرد نبیند،گمان می‌برد که به تماشای نمایشنامه دیگری غیر از آن چه قبلا در عکس ها دیده،آمده است.

همین امر بیان کننده آن است که عکس ها به هیچ وجه اطلاعات لازم و ضروری از اجرای نمایشنامه را به او نداده اند.بسیار پیش آمده که بیننده عکس ها و تماشاگر تئاتر دقیقا به همین دلیل از تئاتر فراری شده و احساس می کند که با ترفندها و شگردهای هنری فریبش داده اند.اوبه هنگام تماشای نمایشنامه در می یابد که داستان نمایشنامه، شیوه اجرائی، نورپردازی، لباس،صحنه آرایی و غیره با آن چه در عکس ها دیده کاملا متفاوت است و هیچ ارتباطی با یکدیگرندارند.

نتیجه اینکه: عکس های تبلیغاتی تئاتر او را به درستی رهنمون  نبوده، در جریان شیوه و سبک اجرایی کارگردان قرار نداده، موضوع واقعی نمایشنامه را از دید تصویری منعکس نکرده، یاریگر او در پیش اندیشی پیش از تماشا نشده و توقعاتش را برآورده نساخته اند.کوتاه سخن آنکه: چنین عکس هایی حتی نمی توانند از عملکرد های تبلیغاتی برای کشاندن تماشاگر به تئاتر برآیند.اینگونه عکس ها برای کسانی که در جریانات کار اجرائی یک اثر نمایشی قرار ندارند،غیر قابل درکند.حتی در بسیاری از موارد بهره ای برای دست اندر کاران تئاتر ندارند.

 عکس های  تئاتر، به ویژه در راستای تبلیغاتی،باید با بیننده خود و تماشاگر آینده ارتباطی منطقی به وجود آورند و او را به تعقل و تصمیم گیری وادارند. این عکس ها باید به مقیاس گسترده ای آن دسته از مردمی را که از تماشاگران دائمی تئاتر نیستند، دقیقا در مدنظر داشته باشند و به حساب آورند. پوسترهای تبلیغاتی فتومونتاژی، عکس های ویترین تماشاخانه و یا چاپ شده در روزنامه باید نخست مانند هر عکس غیر تئاتری توجه بیننده را به خود جلب کنند.

هنگامی که او به تماشای عکس ها می پردازد،منظورش بدون تردید بدست آوردن دقیق و لازم از نمایش است.اگر از تماشاگران دائمی باشد،برای کشف طبیعت استتیکی اطلاعات لازم، میل تماشای نمایشنامه در بیننده برانگیخته می شود. این عکس ها باید اورا به طور کاملا طبیعی به سوی دریافت ابتدائی موضوع نمایشنامه و شیوه کارگردانی راهنمایی کنند.اگر بیننده در جریان تماشای نمایشنامه همخوانی و همسانی عکس ها را با اجرا مشاهده نماید عکاس کاملا موافق است.دادن اطلاعات غلط از طریق عکس های تبلیغاتی بیگانه با تئاتر، موجب تاراندن تماشاگران می شود و این امر از بسیاری جهات به سود فراگیر کردن هرچه بیشتر هنر تئاتر نیست. پس عکس های تئاتری مناسب تبلیغات باید: 1-از جهت بازتاب موضوعی و شیوه کارگردانی نمایشنامه کاملا جانب دارانه باشند و واقعیت اجرائی را تصویر کنند. 2-توجه بیننده را به کار جلب نمایند. 3-اطلاعات مشخص  و دقیقی از کارگردانی و موضوع به بیننده ارائه دهند. 4-بیننده را در کشف و استنتاج استتیکی اثر یاری رسانند. 5-به طور منطقی میل تماشای نمایشنامه را در بیننده برانگیزانند.

 5-عکس های مستند ویژه اجرا: به کار گیری عکس های مستند در راستای موضوع  و اجرای نمایشنامه برای نخستین بار در سال های بیست در آلمان به وسیله«اروین پیسکاتور» در کارگردانی خود متداول شد.این کارگردان در بسیاری از اجراهای خود از فیلم، اسلاید، گرافیک،کارتون و روزشمار تقویم استفاده های فراوان کرده است.

«برتولت برشت»نیز در برخی از نمایشنامه های خود از این دستاورد بهره های بسیار گرفت. پس از جنگ جهانی دوم این شیوه از سوی نمایشگران نواندیش و جست و جو گر پی گرفته شد و تا به امروز هم ادامه دارد.

عکس های مستند ویژه اجرای نمایشی آن عکس هایی هستند که در راستای موضوع های زیر باشند:

1-فضای جغرافیایی-تاریخی مکان داستان را –چه در گذشته و چه در حال-مجسم می کنند. 2-شخصیت های تاریخی و با اهمیتی را که در جریان نمایشنامه از آن ها نامی برده نشده،ولی اعمال آن ها مستقیما یا غیر مستقیم،در روند داستان ناثیر راشته اند و همچنین آدم هایی را که به گونه ای در این رابطه حادثه آفرین بوده اند،به تماشاگران می شناسانند. 3- به فضای محدود نمایش گستردگی بیشتری می دهند و موضوع را از چهارچوب یک عمل دراماتیکی صرف به در می آورند و جنبه های مستندش را برجسته می نمایند. 4-با اطلاعات تاریخی مستمر، پیش زمینه داستان را آ شکار می سازند. 5-به جهان ترسیم شده در داستان به طور منطقی عینیتی ملموس ودست یافتنی می بخشند. 6-صحنه را از شکل «جعبه تما شا»به در آورده و به عنوان دکوری متغیر و پویا عمل کرده وبا تماشا گران ارتباطی مستقیم برقرار می کنند.

 عکسهای مستند ویژه اجراء به شکل اسلاید در تئاتر به کار گرفته می‌شوند در این عکس ها، همانگونه که از نامشان بر می آید، جنبه های اسنادی شان بر جنبه های دیگر بر تری دارند .عکاس تئاتر برای تهیه آنها حتی می تواند تا مقام یکی از دستیارهای کار گردان ارتقاء یابد.

او ملزم است بر اساس طرح وخواست کارگردان ودرک عمیق موضوع نمایشنامه کار خود را به سر انجام برساندوهمواره در نظر داشته باشد که عکس هایش با جنبه های اطلاعاتی و خبری خود باید در خدمت متن وشیوه اجرایی قرار گیرند ودر بر جسته کردن ابعاد گوناگون رویداد نمایشنامه کارکردی دراماتیکی داشته باشند . چنین عکس هایی، در لحظات بخصوص و مناسب، غالباً عملکردی بیش از کلام دارند.

در این گونه موارد عکاس تئاتر باید توانمندی هنری کار خود را در عینیت بخشیدن هر چه بیشتر موضوع مورد نظر به کار گیرد. هر چه جنبه های اسنادی کارش گویاتر و هنرش در دیدن و کشف محتوا ژرفتر باشد، عکس هایش به همان مقیاس دارای ویژگی اسنادی – هنری –فراوانتری خواهند بود. چه بسا پیش آمده که کارگردان در اجرای نمایشنامه از فیلم، گرافیک،کارتون و روز شمار(تقویم)مستند هم استفاده کرده است.

در چنین مواردی عکاس تئاتر باید برای هماهنگی با دیگر همکاران خود، مدام با آنها در ارتباط مشورتی باشد. از سوی دیگر، بسیار پیش آمده که نمایشنامه ای به دوران معاصر تعلق نداشته، اما کارگردان برآن است تا در رابطه با موضوع و امروزی کردن آن به جنبه های مستندش تاکید ورزد.در این گونه موارد عکاس تئاتر باید برای تهیه عکس های مستند، با آگاهی کامل از نظریات کارگردان، موضوع و تاریخ نمایشنامه دست به شود. این عکس ها را هم میتوان در راستایمتن به کار گرفت و هم در «بروشورهای»ویژه تئاتر باری دادن اطلاعات تاریخی بیشتر به تماشا گران .گزینش عکس های تاریخی مستند، که عکس برداری در زمان اجراء امکان پذیر نیست، بر عهده عکاس تئاتر و در جهت خواست کارگردان است.

6-عکس های برداشته شده از تماشاگران: تماشاگران تئاتر از عمده ترین عوامل انسانی اجرایی یک  اثر نمایشی هستند. بدون وجود آنها هنر تئاتر قادر به ادامه زندگی نیست. نمایشنامه نویس، کارگردان بازیگر و تماشاگر چنان به یک دیگر پیوند خورده اند که به هیچ وجه نمی توان آنان را از یک دیگر تفکیک کرد. هریک از آن‌ها ضمن حفظ جایگاه خود، در ارتباط تنگاتنگ با هم قرار دارند و عملکرد نارسای هریک کدام از آن‌ها تأثیر مستقیم بر دیگری خواهد گذاشت. بنابراین عکاس تئاتر نمی‌تواند و نباید تماشاگران را از نظر دور دارد و اهمیتی همسان با دیگر عوامل نمایشی برای این عامل مهم انسانی تداوم هنر تئاتر قائل نشود.

ثبت و به تصویر کشیدن حالات تماشاگران به هنگام تماشای یک اثر نمایشی از دیرباز به شیوه‌های گوناگون، از جمله کنده‌کاری روی سنگ یا به صورت نوشتاری، انجام می‌گرفت. از دوره‌ی رنسانس به بعد نقاشان و طراحان به تماشاگران توجه بیشتری نشان دادند. آن‌ها ضمن طراحی نمایشنامه در حال اجرا و نوع صحنه و حالات بازیگران، ترکیب طیف‌های مختلف تماشاگران را نیز با دقت ترسیم کرده‌اند. طرح‌های تئاتری دوره‌ی «الیزابت» در انگلیس، به ویژه به هنگام اجرای نمایشنامه‌های «شکسپیر» و از دوران کار «مولیر» و طرح‌های فراوان دیگر از دوره‌های مختلف تاریخ تئاتر گویای این مدعاست. پس از اختراع دوربین و سپس تکامل و توسعه‌ی هنر عکاسی، همواره عکاسان به عکس‌برداری از تماشاگران توجه داشته‌اند. آنان در انجام کار خود نه به عنوان عکاس حرفه‌ای تئاتر، بلکه به عنوان عکاس حرفه‌ای به هنر چهره‌پردازی بیشتر علاقه نشان می‌دادند تا ثبت حالات و ترکیب قشرهای گوناگون تماشاگران در تالار تئاتر.

همین شیوه را هنوز هم بسیاری از عکاسان دنبال می‌کنند. از این رو محصول کارشان از نظر هنری برجسته، اما از نظر بررسی حالات و ترسیم گوناگونی قشرهای تماشاگران برای پژوهندگان ساختار اجتماعی تئاتر به عنوان یکی از وسائل جمعی هنری، دارای ارزش‌های علمی چندانی نیست. یادآوری این نکته نیز ضروری است که عکس‌برداری از تماشاگران در حین تماشای نمایشنامه در تالار نمایش برای عکاس تئاتر از نظر فنی مشکلات فراوانی پدید می‌آورد که عمده‌ترین آنها کمبود نور لازم است. عکاس حرفه‌ای تئاتر برای رفع چنین مشکلی باید از امکانات موجود ویژه‌ی اجرایی، بخصوص نورپردازی، بهره‌برداری مناسب بکند. خلاقیت و ابتکار گزینش مکان درست برای عکس‌برداری، تسلط بر فن، شناخت نسبتاً دقیق از قشربندی‌های اجتماعی تماشاگران و جامعه‌ی پیرامون خود، او را در کارش موفق می‌گرداند. در واقع رهنمون عمل را خود عکاس تئاتر در حین بررسی جنبه‌های مختلف کارش پیدا می‌کند و به کار می‌بندد. دستورالعمل ثابتی در این مورد وجود ندارد.

هرچه او در کارش موفق‌تر باشد، به همان اندازه عکس‌هایش در تاریخ تئاتر از اهمیت بیشتری برخوردار خواهند بود. عکس‌های تماشاگران باید از ویژگی‌های عمده‌ی زیر برخوردار باشند: تصاویری گویا از گرو‌های اجتماعی تماشاگران باتوجه به طرز پوشیدن لباس، آرایش، نشستن، ارتباط با دیگران و شیوه‌ی رفتاری در جمع. ثبت جمعی لحظات کنش‌ها و واکنش‌های تماشاگران به هنگام تماشا. تصاویری گویا از نحوه‌ی پذیرش یا رد نمایشنامه با واکنش‌های مثبت و منفی تماشاگران در پایان نمایش.در پیش گفته شد که نمایشگران جهان از دیرهنگام نیاز اساسی به عکاس تئاتر را، که بتواند مانند آنان هنر تئاتر را حس و درک بکند، بارها و بارها به بحث گذاشته‌اند و خواست و آرزوی آنها همیشه این بوده و هست که چنین کسی با توانمندی‌های حرفه‌ای بتواند در جمع‌شان قرار بگیرد و همراه با عکس‌هایش از همکاران ثابت، ارزشمند و آفریننده‌ی این هنر به شمار آید. عکاسی در تئاتر از نظر اصول استتیکی، جدا از دیگر انواع عکاسی نیست.

ویژگی عمده‌اش در شناخت تئوریکی موضوعی است که عکاس قصد بازآفرینی آن را دارد. دکتر «برتولد بایلر»، یکی از برجسته‌ترین استتیک‌شناسان هنر عکاسی در دوران ما، در بررسی‌های عملی خود به این نتیجه رسیده که لحظه‌ی استتیکی واقعیت در نقطه‌ی اوج خود و در شکل واقعی موجودیتش، موضوع استتیکی-هنری عکاسی است.

عکاس تئاتر اما موضوع مورد نظر خود را مستقیماً از واقعیت عینی بر نمی‌گیرد، بلکه موضوع او بازتابی است از زندگی به شکل تصاویر هنری، که به شکل یک اثر نمایشی در تئاتر به اجرا گذاشته می‌شود. همین امر از عکاس تئاتر طلب می‌کند تا به محدودیتی در چهارچوب اصول تئاتر و آنچه در صحنه می‌گذرد گردن نهد و آن را بپذیرد. البته این بدان معنا نیست که در بازتولید اجرای صحنه‌ای نمایش، آفریننده و خلاق نباشد، بلکه برعکس، او می‌تواند و باید با ابزار تخصصی و هنری‌ای که بر آن تسلط دارد اثر هنری به اجرا درآمده در تئاتر را به گونه‌ای منطقی تعبیر و تفسیر کند.

 از سوی دیگر، ضروری است که عکاس تئاتر همراه با کار تفسیرگرایانه‌اش عکس‌هایی بیافریند تا ضمن نشان دادن بازآفرینی واقعیات زندگی از طریق هنر به وسیله‌ی نویسنده، کارگردان و بازیگر و غیره توجه همگانی را به چگونگی آفرینش هنری واقعیت‌های عینی در تئاتر جلب کند. «هنس یورگن بلوک» از عکاسان به‌نام تئاتر در آلمان، معتقد است که کافی نیست عکاس تئاتر فقط- یکی از لحظات استتیکی را در صحنه ردیابی کند و همان را به تصویر کشد، بلکه باید مشخصاً باتوجه به شیوه‌ی کارگردانی، لحظات تیپیکی را برجسته و قابل دیدن و بررسی سازد. بنابراین عکس‌هایش باید چنان باشند که:مشخصاً شیوه‌ی اجرایی عکس‌برداری شده را ارائه دهند. در آنها کلیات به شکل جداگانه اما مرتبط و به طرز بارزی نشان داده شوند. ارتباطات انسانی آفریده‌ شده‌ی هنری در صحنه را تجسم بخشند. بیننده با نگریستن به آن‌ها به طرز گسترده‌ای از نظر حسی و عقلانی برانگیخته و میل تماشا در او تقویت شود. یا در حیطه‌ی تحقیق و بررسی عملکردی آموزنده و تفکربرانگیز داشته باشد.بدین‌گونه عکس تئاتری- هنری می‌تواند با شرکت مستقیم در عمل اجرایی یک اثر نمایشی «شرایط درونی» هنرجو، هنرمند و هنرپذیر را در راستای درک محتوایی و استتیکی شیوه‌ی اجرایی در نظر بگیرد، برای پذیرش آماده سازد و هرکدام را در جستجوهای خود یاریگر باشد.

عکاس تئاتر تنها با شناخت دقیق هنر تئاتر است که می‌تواند بر دامنه‌ی کار هنری و ثمربخش خود در این گستره بیفزاید و آن را تا مرحله‌ی تخصصی ارتقاء دهد. عکس‌هایی که بدین‌گونه تولید می‌شوند، عکس‌هایی هستند که وقتی هدفمندانه در کنار یکدیگر قرار داده شوند، نشان دهنده‌ی محتوای کار کارگردان و شیوه‌ی اجرایی او و مورد استفاده‌ی جویندگان و نوآوران هنر تئاتر قرار می‌گیرند  و در تاریخ تئاتر به یادگار می‌مانند.

 این عکس‌ها هم در زمان خود انگیزه‌ی تماشاگران را برمی‌انگیزانند و هم، حتی پس از گذشت سال‌ها، دیدنشان رویدادی مهم و فرهنگی را که تماشاگر خود شاهدش بوده، در برابر او زنده می‌کنند. عکس‌های تئاتری ضمن برخورداری کامل از خصلت تخصصی، باید از اهمیت اجتماعی نیز برخوردار باشند. یک اجرای باارزش و نوین نمایشی از رویدادهای مهم فرهنگی به شمار می‌آید و بنابراین نمی‌توان آن را از دیگر رویدادهای اجتماعی جدا دانست. عکس‌های تئاتری بدینسان از محدوده‌های عملکردهای تخصصی و تبلیغاتی می‌گذرند و خصلت اجتماعی- تاریخی به خود می‌گیرند. اگر عکاس تئاتر این اهمیت نهفته در عکس‌هایش را از نظر دور دارد، آفریده‌هایش در محدوده‌ی صرفاً تخصصی هنر عکاسی باقی خواهند ماند و ارتباطی با هنر برقرار نخواهند کرد.




نظرات کاربران (1)