در حال بارگذاری ...
مهدی جعفری در گفتگو با تئاتر چهارمحال وبختیاری:

نوشته ام دهن کجی به همه بمب های اتم و شیمیایی در دنیا بود

مهدی جعفری کارگردان نمایش«هیچکس به لک لک ها چیزی نگفت»اثر اجرا شده در همایش تئاتر تک نفره در گفتگو با تئاتر چهارمحال و بختیاری گفت: نوشته ام دهن کجی به همه بمب های اتم و شیمیایی در دنیا بود.

مهدی جعفری فارسانی متولد 16 آذر1361 در استان چهارمحال و بختیاری شهرستان فارسان است.مهدی از تئاتری های جوان و خلاق استان است که تا کنون آثار زیادی را بر صحنه تئاتر اجرا کرده است از آثار این هنرمند ارزشمند استان می توان به طراحی عروسکهای نمایش بزها نمی میرند و بازنویسی متن و بازی در این اثر اشاره کرد و اجرای نمایش در(پاریس 2006) و کارگردانیِ نمایش های، افرا ، مردآزما، مقاومت ناپذیری کینه از کار افتاده، درخت ویسپوبیش، حرف می زنم که نترسم، دعوت به مراسم خورده شدن، مرگ ناصری و رنگ زدن آن خانه فراموش شده و بازی در بسیار نمایش دیگر اشاره کرد.مهدی از جشنواره های زیادی در تئاتر کشور جایزه در مقام های بازیگری،کارگردانی،طراحی و ... دریافت کرده است .او این روزها با شرکت در همایش تئاتر تک نفره نمایشی را با عنوان«هیچکس به لک لک ها چیزی نگفت»به روی صحنه برده است به بهانه این اجرا با او به گفتگو نشستیم  که خلاصه از آن در ادامه آمده است

.

از اجرای «هیچکس به لک لکها چیزی نگفت » بگویید.آیا به عنوان نویسنده و کارگردان از اجرای این اثر راضی بودین ؟

از اجرای نمایش خود راضی بودم چون با هر طیف  فکری ارتباط خوبی پیدا کرد و این جامع الاطراف بودن اثر برای من بسیار لذت بخش بود چرا که توانستم با این اثر به هدفم که به چالش کشیدن مخاطب در گدارِ اندیشیدن بود دست یابم.

 

چه شد که به فکر نوشتن این نمایش و با نگاهی به داستان صدا های از چرنوبیل افتادین؟و چرا این اثر را برای اقتباس انتخاب کردین؟

وقتی آقای ولی پور مدیر آموزشگاه تئاتر آرام  در این بی انگیزگی و کم کاری تئاتر استان فراخوان همایش تک نفره را منتشر نمود و حسن نظر و لطف زیاد ایشان به بنده از اینجانب برای حضور در این همایش  دعوت کردن  که به جان اجابت کردم. رسیدن این فراخوان به بنده همزمان بود با نوشتن و ویرایش نهایی نمایش «عسل زاری از چشم کندوهای حلبچه بر زنبوران عزادار چرنوبیل» که هر دو اثر با نگاهی به کتاب صدا های از چرنوبیل  سوتلانا الکسیویچ است.که از سوی دوست خوبم ابراهیم پشتکوهی به من معرفی شد این کتاب.

نمایش «هیچکس به لک لک ها چیزی نگفت»مانند اکسپرسونیسم در آلمان در بسیاری ازمحدودیت ها مثل فقدان دکور و نبودنهای دیگر شکل گرفت. به همسرم گفتم می شود از لباسشویی خودمان برای اجرا استفاده کنیم که یکدفعه یک گروتسک ناب در اثر خود نمایی کرد شاید این به خاطر آن باشد که من طنز گزنده حوالی خودم را نوشتم

.

چگونه نگاهی به آثار تئاتر ی که اقتباس از رمان ،داستان و ... می شوند دارید و چقدر می تواند برای ادبیات نمایشی کشور مفید باشد؟

نگاه دقیق یک هنرمند تئاتر می تواند در تولید اثر بسیار مهم باشد. همین نگاه ها به تصاویر مختلف اطرافمان و  تصویر مستند پدری فلسطینی که فرزند خود را در پس دیوار در آغوش گرفته بود  تا از تیر اسرائیل ها در امان باشد،  ضمیمه نگاه من شد تا سراغ واشکافی ایده ای شوم و با نوشتن آن دهن کجی کنم به تمام بمب های اتم شمیایی از حلپچه تا سوریه و یا نقاط دیگر دنیا که انسانیت را با بهانه های پوچ به نیستی و نابودی کشانده اند و این نمایشنامه از همه این منظرها و نگاه ها نوشته شده است.

کتاب صدا های از چرنویل هم به چالش کشیدن یک فاجعه انسانی است و هیچ کس به لک لک ها چیزی نگفت اقتباسی از این کتاب است.البته در این اثر بیشتر نگاهی بر کتاب بود نه اقتباس....

اقتباس با خودش کثرت می آورد،آمیختگی می آورد  یا نا به هنگامی می آورد اقتباس یک جور خود آگاهی با خودش می آورد مانند خود آگاهی به هویت خویش آمیختگی تو با فلان رمان یا به هنگامی که تو با آن کتاب، به قول پست مدرنیست ها یک جور حالت میان متنی داری یعنی عناصری از آن در این و عناصری از این درآن را می توان مشاهده کرد در اقتباس احساس میکنی با یک منظره گسترده و افق بی انتها روبه رو هستی در این نمایش من به دنبال واخوانی و واشکافی  ویرانگری انسان معاصر بودم که چطور در روان پارگی معنوی و فرهنگی خود به تنهایی و تاریکی غوطه می خورد. اقتباس از آثار غیر ایرانی یک فستیوال خرده فرهنگ ها است. اقتباس غیر قابل بازنمایی ها را دریافتنی می کند و دست اقتباس کننده برای نوشتن باز است

.

نگاهتان درباره آثار تک نفره و کوتاه چیست؟چه تفاوت های از نظر شما بین آثار نمایشی تک و کوتاه با نمایش های دیگر است؟

در مقوله تفاوت نمایش تک با دیگر نمایش ها  همین کفایت می کند که ما مقوله مونولوگ و مونودرام را داریم مثل گفتارهای منولوگی بکت وار که در سه گانه معرف خود بسیار از  آن  بهره برده است.  یعنی این خود یک نوع نوشته است و نمی توان قسمتی از یک نمایش بلند را به عنوان یک نمایش کوتاه اجرا کرد همانطور که در شعر نمی شود دو سطر از یک غزل را برید و آن را به جای هایکو ارائه داد.

 

همایش آثار تک نفره آموزشگاه تئاتر آرام را چگونه ارزیابی می کنید؟برای بهتر شدن این چنین همایشها چه پیشنهادی دارید؟

یکی از محاسن این برنامه عنوان همایش گذاشتن بر آن است و نحوه ی مواجهه آن با مخاطب که هم هنرمند و هم مخاطب را به وجد می آورد و راضی نگاه می دارد. آموزشگاه آرام ثابت کرد که می شود روی پای خود ایستاد و اجرای عمومی برپا کرد و چه خوب که نامش همایش بود نه جشنواره .امید است در آینده دوستان تئاتری و ارگان های فرهنگی از این اتفاقات اثر گذار حمایت بیشتری کنند چرا که در این همایش جز حوزه هنری که ساختمان خود را در اختیار قرار داد هیچ سازمانی کمک رسان روشن نگاه داشتن چراغ تئاتر نشد.

ما در اثر نمایشی شما با یک کانسبت « ایده و تفکر  کارگردان »روبه رو هستیم آیا تئاتر شما در قالب تئاتر پست مدرن دیده خواهد شد.

شاید این اثر به برخی مولفه های پست مدرن ها پهلو زده ولی در این اثر هیچ اصراری برپست مدرن بودن نبوده است.  پست مدرنیست مانند هر مشرب دیگری به یک سری  اندیشه ها و کاربست ها، هستی داده است و طبیعی است که زیبا شناسی خاص خودش را  پدید آورده است.

 

دریافت شما را از «پست‌مدرنیسم» چیست؟ آیا واقعا چنین جریانی توانسته حضور خود را در عرصه هنر به ثبت برساند و برای مخاطب عام نیز جذابیت داشته باشد؟

بدون شک پست مدرنیسم برای مخاطب عام و خاص خود تاثیر گذار بوده و این از تولیدات این مکتب هنری جهانی مشهود است.

این اثر به مولفه ی بی هویتی و خلاء معنایی  پست مدرنیسم پهلو نزده و می توان گفت از پست مدرنیست همان آشفتگی یک اثر پست مدرن را وام گرفته است .البته آشفتگی آگاهانه در کار من مثل مدرنیستها،  پنداری با یک جور  جستجوی نظم در آشفتگی و یا آشفتگی در نظم روبه رو هستیم .

«اریش فروم» میگوید عشق یعنی غلبه بر راز... در این نمایش عشق یعنی غلبه بر راز یک فاجعه، پس اگر نگاه مخاطب  این نمایش از دریچه پست مدرنیسم هم باشد ضرری ندارد چرا که نشان دهنده تکثر در اجرا است و این به نظر بنده یک حسن است.

در پایان باید از همسرم که همیشه یار و یاور من بوده و در این شرایط سخت که خود در حال آماده سازی یک اثر برای اجرا عموم نمایش است به من نیز کمک کرد سپاسگزار باشم و همچنین از آموزشگاه هنرهای نمایشی آرام کمال سپاس را داشته باشم .که فرصت این اجرا را فراهم ساخت.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران