در حال بارگذاری ...
محمود رئیسی منتقد تئاتر

جشنواره تئاتر؛ از اسلوب انکاری تا ساختار انگاری

جشنواره های تئاتر بدون پیشتوانه علمی ، بدون بروز و ظهور ایده های نو و خلاقانه ، به مثابه یک دورهمی هنرمندانه می ماند، که عده ای کار می کنند، عده ای می بینند و عده ای رای می دهند.

محمود رئیسی؛ جشنواره های تئاتر بدون پیشتوانه علمی ، بدون بروز و ظهور ایده های نو و خلاقانه ، به مثابه یک دورهمی هنرمندانه میماند
که عده ای کار می کنند، عده ای می بینند و عده ای رای می دهند.
جشنواره های تئاتر نه یک پدیده است که از نظر پدیدارشناسی مورد کنکاش قرار گیرد و نه یک جریان پدید آورنده است که در زایشگر باشد و بتوان با آن زیست ذهنی داشت.
جشنواره تئاتر تنها به رخداد فرهنگی و هنری زمانی و مکانی می تواند باشد که با بروز یک خلاقیت و ایده می توان آن را از سایر رخدادهای اجتماعی روزانه جدا کند.
جشنواره تئاتریک جشنواره است نه کم و نه بیشتر، وقتی تئاتر هست جشنواره هم هست یا برعکس هرگاه جشنواره باشد تئاتر نیز حضور خواهد داشت.
" خود ساختار انگاری " به جای ایده و تئاتر خلاقانه را نه می توان در جشنواره ها نادیده گرفت و نه می توان آنها را به دلیل  پشتوانه نداشتن های علمی در بر دیده انگاشت.
از این رو هرگز نمی توان از منظر ساختاری و ریخت شناسی به یک اثر هنری امتیازات کامل زیبایی شناسی اعطا کرد و همین ندیده شدنهای جشنواره ای، آن را که کار می کند به کنار گود و میدان رقابت می کشاند.    ماهیت جشنواره هر چه است باشد، آنان یا اینان معتقدند که از یک خانواده اند، خانواده ای که نه کسی بر آن افزاده است یا می افزاید، نه کسی از آن می کاهد و کم کرده است، حالا می ماند اختتامیه که خاطره بازی تقدم و تاخر حضور و ظهور بر روی صحنه است.
جشنواره تئاتر چهارمحال و بختیاری اما امسال در بیست و هشتمین دوره حیات خود ، با دو روش قابل گفت وگو و بحث است، اسلوبی و ساختاری، اسلوب به منزله قاعده مندی شیوه و منش بیان و ساختار به مثابه بیان مفهومی هنر تئاتر منظور است.
در این جشنواره سه یا چهار اثر دارای استانداردهای حداقلی اسلوب و روش پرداخت تئاتریک بودند و دو سه کار نیز ساختار را به معنای فرم زبانی تئاتر در نظر گرفته بودند که یا دیده نشدند یا خود را بیش از اندازه در طراحی گم کرده بودند.
مثلا برای من مخاطب ،کشن های بادی آرت Body Art شکل در یک اثر نوعی قرارداد فرمیک تعرف شده بود تا مخاطب با هم گروه اندک حضورها، با طبقه جدیدی از پیکره تئاتر فیزیکال روبرو شود.
امر همین طرف میدان، گونه ای خلاقانه از نورپردازی ، نور را یک ابژه کرده بود تا مخاطب با ایده ای مینیمالیسم Minimalism روبرو بشود ، هر چند که کارکردی بازبیانی نور و صحنه را به بیانی اسلوبی تنزل داده بود.
در این جشنواره چهار پنج اثر به دنبال بیان یک قصه با بهره گیری از ساده ترین نوع روایت سوم شخص بودند تا شاید به هنر روایتی Narative Art نزدیک شوند که نه روایتی در متن وجود داشت و نه توانستند متکی به Happening Art شوند پس مخاطب با قصه و داستانی جدای ادبیات دراماتیک سر و کار داشت، که این قصه فقط شکل اجرا به خود گرفته بود.
زبان تئاتر نه مفهومی انتزاعی بلکه مفهومی نشانه شناسی باید داشته باشد، کما این که در یکی از آثار این زبان به اجرا نزدیک می شود و کارگردان سعی می کند با بهره گیری از نشانه های بینامتنی به ساختاری درونی برسد که خواسته یا ناخواسته آگاهانه یا ناآگاهانه به این امر دست می یابد.
در این جشنواره تعدادی از کارهای ارائه شده بسان طرحهای معماری در حد همان اسکیس Esquisse و طرح خام Parti باقی مانده بود و نویسنده یا کارگردان به دنبال یک اتفاق بیرونی می کوشد تا بتواند کار خود را به عنوان یک تئاتر دارای استانداردهای اولیه ارائه دهد.
در این بین یک کارگردان هم به دنبال نفی حضور معنا در اثرش بود که نه تنها موفق به خلق این ایده نشد (شاید به دلیل نبود جنس بازیگر مورد نیازش) بلکه دچار یک رفتار فرمالیستی شد که کارش را متصل به معنا و قصه کرد.
جشنواره تئاتر هرچه بود تمام شد، مثل همان جشنواره ه هایی که پیشتر تمام شده بود و یکی این وسط مانده است که در مورد کارها باید همیشه سخن بگوید ، دیالوگ کند:" دوستان در پرده می گویم سخن".

 




نظرات کاربران