مسلم سلیمانیان چالشتری نویسنده و کارگردان تئاتر:
تعزیه شاخهای از تئاتر در ایران است
مسلم سلیمانیان چالشتری نویسنده و کارگردان تئاتر در چهارمحال و بختیاری با مطالعه مصاحبه پیر غلام هنر تعزیه در استان استاد علیرحم شایان در یاداشتی نیم نگاهی به تعزیه داشته و این هنر مذهبی را شاخهای از تئاتر در ایران با عنوان هنرهای نمایشی آیینی و مذهبی دانسته به همین منظور یاداشتی را در اختیار پورتال تئاتر استان چهارمحال و بختیاری قرار دادهاست.
این مطلب را با احترام و به نقد از مصاحبه یکی از بزرگان و پیرغلامان خدوم استان در امر برگزاری مراسم مذهبی ازجمله شبیهخوانی یا همان تعزیه آغاز میکنم،
بر ما پوشیده نیست سالها خدمت و زحمات ایشان در این عرصه، اما جسارتا نمیتوان آموزش کج داد و هنرجویان تازهوارد تئاتر را به اشتباه و بیراهه برد، اگر پیشکسوت تعزیه ادعا کند تعزیه هنری متفاوت از تئاتر است، چهبسا بدعتی خواهد گذاشت به اشتباه و این دوگانگی به بدنه هنر تئاتر و قدمت آن در ایران و خود تعزیه آسیب جدی وارد خواهد کرد، تئاتر و سبکهایش چون در فرهنگهای مختلف ملل فراگیری جهانی دارد، توانسته تعزیه را هم بهعنوان یکی از گونههایش در کشور ما در دل خود بپذیرد، اما این در حالی است که هنر نمایش در شکلهای مختلف ازجمله عروسکگردانی، پردهخوانی و نقالی، طنز کاران دربار شاهی بهخصوص دوران سلسلههای قبل از اسلام، جشنهای باستانی و استفاده از نمادهایی که با مخاطب ارتباط نمایشی داشته باشند و از همه مهمتر سوگواریهای آئینی همچون سیاووش و ایرج، در ایران باشکوه برگزار میشده و مخاطبین مشتاق و بسیار از آن استقبال میکردند، همه اینها قبل از تاریخ اسلام در کشور ما، خاص هر اقلیم که شکلهای متنوع و میراثی با قدمتی چند هزارساله وجود داشته است، اینجاست که ما میتوانیم به مدد برگزاری چنین برنامههایی همچون سوگنامه سیاووش یا به زبان دیگر تعزیه سیاووش در جهان مدعی قدمت هنر نمایش در ایران و در مقابل تئاتر غرب باستان قرار بگیریم، اما از یک جایی به بعد تحت تأثیر فرهنگ اسلامی با وقایع مختلف ازجمله واقعه عاشورا، تئاتر در ایران نیز همچون سایر صنوف و جامعه، اسلام را در خود میپذیرد، موضوع متن و محتوا و حتی شیوه اجرا تغییر میکند اما در ظرف تئاتر ایران ریخته میشود، همین علم که در منطقه ما به نماد بلندی و قامت و عظمت و شکوه شخصیت والای حضرت عباس (ع) پارچه آویز میشود که اغلب با رنگ سبز بسته میشود، روزگاری برای سوگ و جایگاه و مظلومیت سیاووش بسته میشد با این تفاوت که با رنگ قرمز تیره و یا برگ و شاخهی درختی کهن با عنوان پرسیاوشان مزین و برافراشته میشد، باید دید و مطالعه کرد که تئاتریها در تاریخ ما چه خدمتی برای حفظ این هنر به فرهنگ مملکت ما کردهاند، مثلاً در دوران صفویان نماد و حرکت را از آیین و محتوا و شخصیت و داستان را از مذهب گرفتهاند تا هر دو را در مواجهه باهم حفظ کنند، اگر بگویم تعزیه هنری است که جدای تئاتر محسوب شود، با هنر هشتم طرفیم و هیچ جای دنیا برای آن تعریف جامع و قابل پذیرشی قائل نیست و سوی دیگر به قدمت هنر نمایش در ایران ضربه وارد کردهایم.
(بنجامین) نخستین سفیر آمریکا در دوره ناصرالدینشاه که سالها در ایران به سر میبرده از مشاهداتش میگوید: تعزیه کنونی که در ایران خوانده میشود، نتیجه سالها تحول و تکامل هنر تئاتر در ایران است و چیزی نبوده که یکمرتبه به خاطر کسی رسیده و اجراشده باشد؛ این موضوع مهم که نخستین شکل نمایشی از واقعه کربلا یا تعزیهخوانی، دقیقاً در چه زمانی پدید آمده که در دوره ناصرالدینشاه به شکوفایی رسیده دقیقاً روشن نیست اما این واضح است که وامدار تعزیهخوانی باستانی ایران است و همچون تئاتری با موضوع دفاع مقدس که وارد فرهنگ کاری هنرنمایش ایران شد موردقبول واقع گردید، چراکه اثربخشی شگرف در فرهنگ نمایش تعزیهخوانی در الگوهای رفتاری مردم و فرهنگ و هنر آنان، بسیار نمایان میشود.
در پایان به این مهم اشاره میکنم که تعزیهخوانی همچون پردهخوانی و... یکی از گرایشهای اجرایی تئاتر بوده و هست و تئاتر ایران به خاطر قدمت باستانیاش به خود میبالد و میتواند مدعی آفرینش هنر مادر در ایران و سطح جهانی باشد. به نقل از همایون علیآبادی، تعزیه از نظر جغرافیای فرهنگی و سیاسی و آنچه در اذهان و افکار کنونی مردم جهان شکلگرفته، در شرق بالیده است و تئاتر برشت که این کم و زیاد کردنهای صوری و سطح و به دور از روح یکپارچه و جهانشمول و حقطلب انسان از غرب سر برآورده است را رد میکند، دو افق و اسلوب ظاهراً دور از یکدیگرند. شیوههای اجرایی نمایشی، بهویژه وجوه اشتراک و افتراق مفاهیمی چون روشها و فنون بازیگری در تعزیه و دستگاه نمایشی برشت.