یادی از استاد کمالالدین شفیعی، رفیق تئاتر شهرکرد
آن لبخند که هرگز نمیمیرد

یادی از استاد کمالالدین شفیعی، رفیق تئاتر شهرکرد 2

یادی از استاد کمالالدین شفیعی، رفیق تئاتر شهرکرد 2

یادی از استاد کمالالدین شفیعی، رفیق تئاتر شهرکرد 2

یادی از استاد کمالالدین شفیعی، رفیق تئاتر شهرکرد 3
لبخند ابدی شد... دکتر کمالالدین شفیعی، برشتشناس و معلم دلسوز تئاتر، که پانزده سال پربار از عمرش را در شهرکرد به پای صحنه و شاگردانش ریخت و خود را «شهرکردی» مینامید، آسمانی شد. یاد و میراث این چهره خندان تئاتر ایران، همواره در قلب چهارمحال و بختیاری جاودانه خواهد ماند.
کمتر از پنج ماه پیش بود که در آیین اختتامیه هفتمین جشنواره منطقهای تئاتر افراد دارای معلولیت، با همان چهره همیشه خندانش دیدمش. با اینکه حال خوبی نداشت، اما باز هم پرشور، بیادعا، خندان و مشتاق با جوانان تئاتر روبهرو میشد. برگزارکنندگان این رویداد هنری، با افتخار در تدارک تقدیر از استاد کمالالدین شفیعی بودند؛ مردی که یک عمر فعالیت بیدریغ و پربار در عرصه تئاتر، بهویژه در حوزه معلولین، داشت. او خودش را نه تنها مازندرانی، که بیش از هر چیز شهرکردی میدانست؛ کلامی که عمق دلبستگیاش به این سرزمین را فریاد میزد.
دکتر کمالالدین شفیعی، این مرد مهربان و خستگیناپذیر تئاتر ایران، بیش از پانزده سال پیش، در حاشیه بازبینی آثار جشنواره تئاتر معلولین، پا به شهرکرد گذاشت. این سفر، نقطه عطفی در زندگی او شد؛ مشکلات تنفسی و هوای پاک آن روزهای شهر، چنان او را مجذوب کرد که تصمیم گرفت زندگیاش را در این دیار بنا کند. هرچند امروز، آن طراوت سابق شهرکرد، زیر غبار گرد خاک و بی آبی کمی رنگ باخته، اما خاطره هوای پاکش، همواره با نام او گره خورده است.
از همان آغازین روزهای حضور در شهرکرد، عشق دکتر شفیعی به تئاتر و آموزش این هنر عزیز، او را بیتاب کرد. کلاسهای آموزشیاش آغاز شد و خیلی زود، نامش بر سر زبانها افتاد. او در میان اهالی تئاتر ایران، به عنوان یک برشتشناس حرفهای شناخته میشد؛ چهرهای مؤثر در عرصه تئاتر و ادبیات معاصر ایران که ترجمههای درخشانش از آثار نمایشی معروف، نام او را جاودانه کرده بود. دکتر شفیعی که دکترای هنرهای نمایشی خود را از آلمان اخذ کرده بود، پس از بازگشت به وطن، فعالیتهای گستردهای را در تئاتر ایران آغاز کرد.
از دهه ۹۰، همکاری با آموزشگاه هنرهای نمایشی آرام شهرکرد را آغاز کرد و با شور و اشتیاق وصفناپذیرش، شاگردان بسیاری را در حوزههای تئاتر بزرگسال و کودک پرورش داد. چهره خندان و اخلاق نیکوی او، در یاد تکتک اهالی چهارمحال و بختیاری حک شده است. به پاس خدمات بیشمارش، حتی پلاتویی کوچکی در آمفیتئاتر امیرکبیر، به همت آموزشگاه هنرهای نمایشی آرام، و مدیر این آموزشگاه دوست و همیار همیشگیش رضا ولی پور دهکردی به نام این هنرمند فرهیخته نامگذاری شد. این نامگذاری، نشان از ارج و قربی بود که هنرمندان این دیار برای او قائل بودند.
اما افسوس که این روزگار پرفراز و نشیب، همیشگی نیست. اوایل سال ۱۴۰۴، حال استاد رو به وخامت گذاشت و برای مراقبت بیشتر، بستگانش او را به تهران بردند. امروز، خبر درگذشت این هنرمند دوستداشتنی و معلم دلسوز را شنیدیم و اندوهی عمیق بر دلهایمان نشست. حالا صفحات مجازی بیشتر هنرمندان تئاتر استان، مملو از عکس استاد و یادآور خاطرات شیرینی است که با او داشتند. یاد و نام این استاد گرانقدر، همواره در تارک تئاتر شهرکرد و در ذهن و قلب هنرمندان هنرهای نمایشی چهارمحال و بختیاری جاودانه خواهد ماند. او رفت، اما لبخند و میراثش هرگز از یادها نخواهد رفت.